توی زندگی اخیرا با یه قضیه ای درگیر شدم. تا چه حدی از قدر دونستن از یه فرد باید بهش ابراز بشه و چقدرش رو باید توی خودمون نگه داریم و نشون ندیم؟ اخیرا یکی از بچه ها توی یکی از گروه های دانشگاه دنبال یه پارتنر برای یه ورزشی میگشت و منم خیلی وقت بود که دوست داشتم اون ورزش نسبتا خطرناک اونم برای یه تازه کار رو شروع کنم. ورزش دونفره هم هست و نمیشه با یه نفر رفت. حداقل برای کسی که تازه شروع کرده باشه. 

 

اشتیاق طرف زیاد بود و منم توی کلاس ابتدایی اون ورزش جدا ثبت نام کردم که یه حداقلی رو داشته باشم و بدونم. وقتی قرار ست کردیم برای اولین بار به نظرم همه چیز خیلی خوب و موفقیت آمیز بود. هم توی پیام و هم وقتی دیدیم هم رو ازش تشکر کردم که وقت گذاشته در حالی که منم جبران کرده بودم و پارتنر خوبی براش بودم. سریع یادگرفتم اون ورزش رو و وقت هم کلی گذاشتم. در حالی که اون چندین سال هست اون ورزش رو انجام میده. 

 

حالا که قرار ست کردیم برای دفعه های بعدی و قراری که خودش توافق کرده داره کنسل میکنه مرتب اونم دقیقه آخر. حس میکنم با اینکه دوبار برای یه قرار فقط یه تشکر ساده کردم داره اذیتش میکنه و دیگه نمیخواد با من بره اون ورزش رو.اصلا درک نمیکنم. وقتی تشکر نمیکردم احترام آدم ها خیلی بهم بیشتر بود و خیلی بیشتر دنبالم بودن تا زمانی که میخوام آدم بهتری باشم و برای ساده ترین چیزها ازشون ممنون باشم. 

 

هنوز جوابی برای سوال اولم ندارم حقیقتا...

 

 

+حقیقتا خوشحال نیستم. وقتی سرکنجبین صفرا فزود. به جاش باید چیکار کنم؟ شروع کنم به کار کردن بیشتر و مداوم تر. پیپر هارو هم قبل ددلاین ریویو کنم و برم سراغ اکسپریمنت هام.