یکی از جلوه های فرهنگ عامه ایرانی که قطعا همه اینطوری نیستن ولی زیاد دیدم و ازش هم متنفرم قربونت رفتن ها و عزیزم گفتن ها الکی هست. من میتونم درک کنم به خصوص بعضی از آدم ها خارج از ایران دوست دارن که فردی با بیشینه مشترک رو ببینن و معاشرت کنن که هیچ اشکالی هم نداره. مشکل اینجایی هست که زیاد دیدم به هم تیکه میندازن یا طعنه میزنن یا حتی توهین میکنن و بعضا فقط یه عزیزم و قربونتت برم و بیا کنارم و دوستت دارم جمعش میکنن انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده.
کلا اگر هم چیزی بهشون بگی که من ناراحت شدم و حق نداری این حرف هارو بزنی یا این سوال که برای من شخصی هست رو سوال کنی یه عزیزم چرندی میذارن و میگن عزیزم من که منظوری نداشتم فقط شوخی میکنیم جنبه داشته باش یا جنبه نداریا. اینطوری طرف کاملا غیرمستقیم حرفش رو زده و زهرش رو هم ریخته و هرحرفی رو به حق یا به ناحق گفته و خالی شده و تو هم به هیچ عنوانی نمیتونی از خودت دفاعی کنی یا مرزبندی ای رو مشخص کنی چون دوست دارن بهت این رو القا کنن که نظرشون از نیت خیر و خوب میاد (چون اون واژه طلایی عزیزم و قربونت برم و ناراحت نشیا یه چیزی میگم رو گفتن) و دیگه خیالشون راحت هست که توی این بازی اجتماعی طرف مقابل کارتی برای بازی کردن نداره یعنی نمیتونه مستقیم طرف رو بازخواست کنه یا جوابش رو بده یا جدی بگیره. در این طور مواقع تنها راهی که وجود داره مثل خود طرف مقابل بودن هست یعنی نکاتی رو معمولا منفی از زندگی طرف به یاد داشته باشی و به روش بیاری تا این فشار اجتماعی از روی تو برداشته بشه. حالا اگر آدمی باشی که سرت توی کار خودت باشه و دوست هم نداشته باشی که دیگران سرشون توی کار تو باشه و نظر نامربوط و ناسوال نکرده ندن بهش میشه عذاب الیم. یه بازی دوسرباخت اجتماعی. یه سیکل معیوب یا یه فرهنگ که فایده ای لزوما نداره دنبال کردنش.
نمیخوام بگم این فرهنگ مختص ایرانی ها هست و همه همین شکلی هستن. من در ملیت ها دیگه هم دیدمش. حتی بعضی از وایت های گوگولی با چشمای خوشگلشون که ایرانی ها معمولا عاشقشون هستن. من ایرانی ای هم دیدم که بی آزارترین و مهربون ترین آدم بوده بدون سوال کردن اضافه. من کلا اعتقاد دارم همه طور آدم توی همه جای دنیا هست و این دید همیشه بهم کمک کرده که ۱. دوست هایی رو بیدا کنم یا با کسایی معاشرت کنم که هیچ وقت تصور نمیکردم ۲. گاردی نسبت به کسی نداشته باشم و شعاع ذهنی حتی شده یه ابسیلون وسیع تر بشه. منتها اینجا چون فارسی مینویسم افکارم رو خواستم اینجا هم بگم و یکمی بلند تر فکر کنم.
+کی میشه کار من هم تموم بشه و از گروه های مربوطه لیو بدم و برم بی کارم؟
+انگیزه بگیرم برم سرکارم..