این سری پست ها در وهله اول برای خودم ... در وهله دوم برای خودم و در آخر برای خودم نوشته میشن. قطعا هرکسی میتونه هرنظری داشته باشه ولی هدف اصلی اینه افکار خودم رو پیش خودم تحلیل کنم و روحم رو جلایی بدم هرچند کم.

 

+این روزها حس میکنم مغزم مثل یه مایع اضافی توی سرم هست که به مغزم فشار زیادی وارد میکنه و هرچند وقت یک بار باید تخلیش کنم تا فشارش باعث نشه جمجمه بترکه. این هست که تصمیم گرفتم حرفام رو حداقل برای خودم بنویسم تا شاید اون بار ذهنی و درونی کمتر بشه و جا برای افکار مهم تر و موثرتری باز کنم.

 

++ میخواستم که برای آخرین بار بیرون بریم ولی فکر کنم این چند وقت فرصت کافی ای بود که پیام بدی همین طوری که خودت گفته بودی که خودت میگی که کی بریم باهم بیرون. این تاخیر خیلی جالب نبود و باعث شده که این پیام رو بنویسم. من فکر میکنم حدودا (مدت زمان) زمان کافی ای باشه برای سراغی از یه دوست گرفتن. مگر اینکه این دوستی دو طرفه نبوده باشه که هرچقدر بیشتر میگذره حس میکنم کیس ما هم کاملا یه طرفه بوده. اگر به هیستوری پیام هامون حتی دقت کنی توی تمام پیام های اخیر این من بوده که شروع کننده بودم و تو حتی یه پیام یا یه تلفن هم نزدی. همه ما زندگی خیلی شلوغی داریم و منم استثنا نیستم ولی با این وجود سعی کردم برای این دوستی وقت کافی بذارم و انرژی و حس متقابل نمیگیرم و نگرفتم. و نتیجه شده این پیامی که دارم میفرستم.

 

حدودا (مدت زمان) پیش من رو دعوت کردی خونتون و دستت هم درد نکنه. چند وقت بعدش منم خونه خودم رو قشنگ شستم و سابیدم طوری که هیچ وقت اون کارو نکرده بودم و دعوتت کردم. خیلی خیلی توی ذوفم خورد که رد کردی. خب طبیعتا موقع شلوغ سال بود و میدونستم که خانواده هم هستن ولی ناراحتی من از این بود که حتی ری اسکجول هم نکردی و دیگه کلا ازت خبری نشد. و لین به شدت من رو ناراحت کرد. توی همین چند ماه اخیر چندین بار پیام فرستادم برای دیدن مجدد ولی خبری ازت نشد و مشخصا مشتاق نبودی. من دوستام رو به سختی و بعد از مدت ها انتخاب میکنم و ای کاش که میفهمیدی .. 

 

هرباری که پیام میدادم کلی اتفاق افتاده بود یا چیزی یاد گرفته بودم و یا ذوق داشتم که بهت خبری بدم ولی هیچ وقتی هیچ تلاشی که پیامی بدی یا بعدا تایم ست کنی برای دیدن من. این سال گذشته درس خوبی گرفتم و زمان خوبی برام بوده تا چشمام رو بهتر باز کنم. 

 

خیلی حرفای دیگه راجب گذشته دارم که بزنم ولی فکر نمیکنم دیگه گفتنشون فایده ای داشته باشه چون گفتگو وقتی فایده داره که امیدی داشته باشه برای یه رابطه یا برای طرف مقابلت رابطه کوچیک ترین اهمیتی داشته باشه که فکر نمیکنم ؛دیگه؛ در مورد من و تو صدق کنه. نگران خودم نیستم من راهم رو پیدا میکنم مثل همیشه. ولی برای تو ناراحتم که دوست خیلی خوبی رو از دست دادی. برای همیشه.. 

 برو به سلامت :)

 

 

+مرسی از پادکست های The mindset Mentor with Rob Dial که انگیزه ای شد واسم که فکرم و جرات رو جمع کنم.

 

+آخیش حس میکنم اون مایع فعلا خالی شده. ولی سعی میکنم هرروز با خودم حرف بزنم. این شکلی زندگی خیلی بهتره وقتی سرت روی شونه های خودت باشه.