پانته آ یه حرف خیلی خوبی میزد. در هر رابطه و ارتباطی چه کاری چه شخصی مفهومی وجود داره به اسم کردیت یا اعتبار. یعنی آدم ها تا کجا حاضر هستن براتون از سرمایه های مادی و غیر مادیشون مثل وقت پول یا اعتبار اجتماعیشون ( اصطلاح گردن گرفتن توی بازی مافیا) استفاده کنن. دو چیز مهم وجود داره. یکی اینکه بهترین استفاده از این سرمایه چی هست از سمت کسی که دریافت کننده هست و اینکه هر رابطه ای دو طرف داره. آیا طرف مقابل هم به همون اندازه برای ما ارزش داره؟ بعضی از سرمایه ها قابل اندازه گیری هست مثل کسی که حاضر هست مبلغی پول به ما قرض بده ولی چه قیمتی میشه روی اعتماد یه فرد یا زمانی که یه فرد برای یاددادن چیزی به ما که وظیفش نیست میذاره؟ روی یک توجه یه محبت یه لیوان آب نطلبیده؟
سرمایه مابه دو گروه کلی تقسیم میشن مادی مثل پولی که قرض داده میشه وقتی هیچ کسی حاضر به قرض دادن بهمون نیست (به هر دلیلی کسی رو توی کامیونیتی نمیشناسیم یا قبلا خوش قول نبودیم در مورد پول پس دادن) یا معنوی مثل یه اعتماد برای شروع یه زندگی( زندگی شخصی و عاطفی) یا برای چرخوندن یه کسب و کار (زندگی کاری) یا هرترکیبی از این دو مثلا پولی رو به کسی میدیم تا بیزنسی رو شروع کنه که پرریسک هست(ترکیب پول و اعتماد ترکیب خطی و غیرخطی)
گاهی همه چیز ساده هست در حالت کلی. اگر من ایکس تومن قرض گرفتم باید ایکس تومن هم برگردونم (حالا کمتر یا بیشتر بسته به ستینگ اش داره) ولی چطور میشه اعتماد از دست رفته کسی رو جبران کرد در سال های گذشته؟ آیا چینی شکسته شده بند زده میشه؟ پترن این هست که معمولا توی زندگی جبران کردن سرمایه های مادی(خطی) مثل پول در حالت کلی خیلی خیلی ساده تر هست تا جبران سرمایه های غیرمادی مثل زمان و اعتماد ( به نظر شخصی من کلمه جبران رو خیلی سخت میشه به کار برد برای این سرمایه ها چون در حالت کلی قابل جبران نیستن). مثل خیانت در روابط شخصی ( دوستی زندگی یا هررابطه ای که عاطفه و پیوند های انسانی دلیلی برای شروع و ادامه دادنش بوده)
درس مهم برای خودم track کردن سرمایه های خطی خیلی ساده تر هست. چون قابل اندازه گیری هستن. اگر از دست برن احتمال جبران کردن بیشتری دارن. حواست رو به سرمایه های غیرخطی زندگیت جمع کن. کسایی که بهت اعتماد دارن خیلی بیشتر از یه آدم عادی توی زندگیت. باهاشون صادق باش و قدرشون رو بدون.
دوم اینکه بیشتر از اینکه مهم باشه که چقدر به دست میاریم توی سرمایه های خطی مهم تر این هست که گند نزنیم سرمایه های غیرخطی چون به تبع اون روابطمون هم ممکنه خدشه دار بشه. روابطی که سال ها طول کشیده تا پا بگیره یک شبه ممکنه از هم فروبپاشه و این از دست دادن و فقدان حس درونی خیلی بدتری ممکنه ایجاد کنه تا به دست آوردن یه سرمایه خطی ( مثلا از دست دادن اعتماد کارفرما(غیرخطی) که ممکنه به از دست دادن شغل منجر بشه در مقایسه با دست آوردن پول (خطی) توی یه سرمایه گذاری)
+ توی اپیسود جدید یادکست Lex یه حرفی میزنه که من رو خیلی به فکر فرو برد. اولین باری نبود که میشنیدم این حرف رو ولی یادآوری خیلی خوبی برام بود. میگفت زندگی ما آدم های معمولی این هست که باید خیلی بیشتر تلاش کنیم تا بتونیم جبران کنیم اون استعداد نداشته رو مثل ۹۹٪ آدم های دیگه. وقتی دیدم اون هم این رو میگه ( کسی که به شخصه حرفاش رو در بعضی از ابعاد خاص عمیق تر میدونم و لایق حداقل گوش دادن هرچند ممکنه لزوما باهاش موافق نباشم) متوجه شدم که باید خیلی خیلی بیشتر حواسم رو به زندگی خودم جمع تر کنم. تلاشم رو باید بیشتر کنم و هدفمند تر زندگی کنم. نیاز به یادآوری دارم گاهی حس میکنم و این اپیسود بهانه خوبی بود.
خدایا ممنونم ازت بابت یه روز دیگه و زمان بیشتر برای انجام برنامه هام. مرسی :)